داستان كوتاه آموزنده

ابوالقاسم كريمي:مشاور شركت بيمه پارسيان

داستان كوتاه آموزنده

۹۲ بازديد

دو تا رفيق بودند هميشه با هم شراب ميخوردن. يكيشون ميميره چند وقت بعدش اون يكي ميره ميخونه به ساقي ميگه: 2 پيك بريز ساقي ميگه: چرا 2 تا؟ ميگه: يكي براي خودم يكي به ياد رفيقم. سال بعد دوباره ميره ميخونه به ساقي ميگه: 1پيك بريز ساقي ميگه: رفيقتو فراموش كردي؟ ميگه: نه خودم توبه كردم. ميزنم بياد رفيقم.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.