سه شنبه ۰۶ اسفند ۹۸ | ۱۱:۱۱ ۷۹ بازديد
راننده كاميوني وارد رستوران شد. دقايقي پس از اين كه او شروع به غذا خوردن كرد، سه جوان موتورسيكلت سوار هم به رستوران آمدند و يك راست به سراغ ميز راننده كاميون رفتند و بعد از چند دقيقه پچ پچ كردن، اولي سيگارش را در استكان چاي راننده خاموش كرد. راننده به او چيزي نگفت. دومي شيشه نوشابه را روي سر راننده خالي كرد و باز هم راننده سكوت كرد و بعد هم وقتي راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت كند نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محكم به زمين خورد ولي باز هم ساكت ماند. دقايقي بعد از خروج راننده از رستوران، يكي از جوان ها به صاحب رستوران گفت: چه آدم بي خاصيتي بود، نه غذا خوردن بلد بود و نه حرف زدن و نه دعوا! صاحب رستوران جواب داد: از همه بدتر رانندگي بلد نبود؛ چون وقتي داشت مي رفت دنده عقب سه موتور نازنين را خرد كرد و رفت.