داستان كوتاه آموزنده

ابوالقاسم كريمي:مشاور شركت بيمه پارسيان

داستان كوتاه آموزنده

۷۷ بازديد

مردي باهوش براي حضار جوك تعريف كرد، حضار ديوانه وار خنديدند. بعد از چند لحظه... دوباره همون جوك رو تعريف كرد. عده كمي از حضار دوباره خنديدند. دوباره و دوباره همون جوك رو تعريف كرد. زماني كه ديگه هيچيك از حضار نخنديد او لبخند زد و گفت : وقتي كه نمي تونيد به يك جوك بارها و تكراري بخنديد؛ چطور براي يه مسئله بارها و بارها گريه تكراري مي كنيد؟

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.